دیده ز جان عاشق نگاه محمد
تبلیغات

دیده ز جان عاشق نگاه محمد

[ حاج مهدی سلحشور ]
دیده ز جان عاشق نگاه محمد  
قلب احبّاست جلوه گاه محمد  

یوسف اگر صورتش به خواب ببیند  
سینه کند چاک از نگاه محمد  

عرش خودِ اوست مهر و مه حَسَنینش  
پس نرسد آسمان به جاه محمد  

گر نرود دردمند بر درِ اغیار  
باز بُوَد باب جان‌پناه محمد  

گردن بُتها شکست تا همه گفتند  
نیست خدایی به جز اِله محمد  
* * * *
آفتاب از افق میمنه دل کند، آمد  
بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد  

کوچه از هَمهَمه‌ی بال مَلَک بند آمد  
آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد  

می‌رسد از پر تشدید محمد، برکات  
مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون صلوات  
* * * *
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود  
با کلام علوی دین تو ممتاز شود  

در دل جنگ اگر فتنه‌ای آغاز شود  
گره کار به دستان علی باز شود  

حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند  
درِ خیبر نه، بگو قلعه‌ی خیبر را کَند  
* * * *
عاشقی حس عجیبی‌ست که حاشا نشود  
گرچه هر عاطفه در قاعده‌ای جا نشود  

باز هم رابطه‌ی دختر و بابا نشود  
مثل زهرا که کسی ام‌ابیها نشود  

من مسلمان شده‌ام پای همین زمزمه‌ات  
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه‌ات

نظرات