حاج اسلام میرزایی

دم دمای آخر عمر منه

42
0
دم دمای آخر عمر منه
چشامو نمی‌تونم تکون بدم

بیذارید بسترمو توی حیاط
روا نیست من زیرسایه جون بدم

کاش میشد برادرم بیاد پیشم
غمامو بهش بگم دونه دونه

راضیم به اینکه بازم برا من
با سر بریده قرآن بخونه

غم کربلارو من میگم شما
هر کسی رو دیدید بهش بگید چی شده

آخه از بالای تل تو قتلگاه
هیشکی اندازه من ندید چی شد

یکی با نیزه به پهلوهاش می‌زد
یه نفر عصا می‌زد روی تنش

تنها بین یه سپاه افتاده بود
بدجوری غریب گیر آوردنت

وای حسین.....

لحظه لحظه تو هوای قتلگاه
شبیه برگای پاییز شدم

برا اینکه کمتر اونو بزنن
حتی با شمر گلاویز شدم

کی دیده بچه‌های انبیارو
ب چنین وضعی اسارت ببرن

سر شیش ماهه‌رو می‌برن که هیچ
حتی گهواره‌شو به غارت ببرن

وای حسین...

سری که رو نیزه رفته رو کجا
این همه با سنگ نشونه می‌گیرن

دختر بی پناه و آخه کجا
راهشو با تازیونه می‌گیرن

کجای دنیا دیدین که مردمی
توی جشنشون عزادار ببرن

کی دیده با لباس پاره زنو
برا تحقیر به بازار ببرن

وای حسین...

اون روزا خیلی زیاد دقم دادند
بدجوری از غصه آبم کردند

هیشکی سایه‌مم ندیده بود ولی
راهی بزم شرابم کردند

توی گودال سر نی بزم شراب
هر جا رفت حسین منم پشت سرش

دلم من تنگشه کاش این آخرا
داداشم بیاد کنار خواهرش

وای حسین..

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش