دلتنگی وقتی گُر گرفت میدونی قدر زیارتو
1600
5
- ذاکر: ابوذر بیوکافی
- سبک: زمینه
- موضوع: امام صادق (ع)
- مناسبت: شهادت امام صادق علیه السلام
- سال: 1399
دلتنگی وقتی گُر گرفت میدونی قدر زیارتو
میفهمن بقیع رفتهها معنای اوج غربتو
زیارت قبول حاجی بگو رفتی کنار بقیع یا نه
زیارت قبول حاجی نشسته روت غبار بقیع یا نه
زیارت قبول دیدی چه دلگیره مزار بقیع یا نه
مشهدِ امام رضا گریه میکنه برا بقیع
هر غروبِ سامرا گریه میکنه برا بقیع
شهر قم شهر نجف گریه میکنن برا بقیع
حتی شهر کربلا گریه میکنه برا بقیع
زائرای کاظمین گریه میکنن برا بقیع
همنوا با عالمین گریه میکنن برا بقیع
گریهکنهای حسن گریه میکنن برا بقیع
سینهزنهای حسین گریه میکنن برا بقیع
وای امان از غربت فغان از غربت
وای امان از غربت فغان از غربت
آتیش افتاده رو درو خاکسترش روی سرم
این در نیمسوخته منو میندازه یاد مادرم
بازم آتیش و هیزم بازم دود و روضهی مادر
بازم دستای بسته بازم کوچه بازم غربت حیدر
بازم هتک حرمت شد توی این شهر جلو چشمای دختر
با چشای غرق خون گریه میکنم برا علی
با یه جسم نیمهجون گریه میکنم برا علی
بیعمامه روی خاک گریه میکنم برا علی
یاد مادر جوون گریه میکنم برا علی
وای امان از غربت فغان از غربت
وای امان از غربت فغان از غربت
پشت مرکب نیمهی شب افتادم آخر از نفس
با یاد عمه زینبم پر میگیرم از قفس
میگی غم دم روضه روی خاکا برای غم زینب
برای لحظهای که رفت غریبونه رو نی همدم زینب
برا عصر عاشورا همون ساعت که بیمحرمه زینب
هر نفس با اشک و آه گریه میکنم برا حسین
یاد داغ خیمهگاه گریه میکنم برا حسین
یاد مجلس شراب گریه میکنم برا حسین
یاد اون بزم گناه گریه میکنم برا حسین
میفهمن بقیع رفتهها معنای اوج غربتو
زیارت قبول حاجی بگو رفتی کنار بقیع یا نه
زیارت قبول حاجی نشسته روت غبار بقیع یا نه
زیارت قبول دیدی چه دلگیره مزار بقیع یا نه
مشهدِ امام رضا گریه میکنه برا بقیع
هر غروبِ سامرا گریه میکنه برا بقیع
شهر قم شهر نجف گریه میکنن برا بقیع
حتی شهر کربلا گریه میکنه برا بقیع
زائرای کاظمین گریه میکنن برا بقیع
همنوا با عالمین گریه میکنن برا بقیع
گریهکنهای حسن گریه میکنن برا بقیع
سینهزنهای حسین گریه میکنن برا بقیع
وای امان از غربت فغان از غربت
وای امان از غربت فغان از غربت
آتیش افتاده رو درو خاکسترش روی سرم
این در نیمسوخته منو میندازه یاد مادرم
بازم آتیش و هیزم بازم دود و روضهی مادر
بازم دستای بسته بازم کوچه بازم غربت حیدر
بازم هتک حرمت شد توی این شهر جلو چشمای دختر
با چشای غرق خون گریه میکنم برا علی
با یه جسم نیمهجون گریه میکنم برا علی
بیعمامه روی خاک گریه میکنم برا علی
یاد مادر جوون گریه میکنم برا علی
وای امان از غربت فغان از غربت
وای امان از غربت فغان از غربت
پشت مرکب نیمهی شب افتادم آخر از نفس
با یاد عمه زینبم پر میگیرم از قفس
میگی غم دم روضه روی خاکا برای غم زینب
برای لحظهای که رفت غریبونه رو نی همدم زینب
برا عصر عاشورا همون ساعت که بیمحرمه زینب
هر نفس با اشک و آه گریه میکنم برا حسین
یاد داغ خیمهگاه گریه میکنم برا حسین
یاد مجلس شراب گریه میکنم برا حسین
یاد اون بزم گناه گریه میکنم برا حسین
نظرات
نظری وجود ندارد !