در ازَل دست با خدا دادی
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله علی علی...
تیغ طوفان‌سوار می‌گوید
قبضه‌ی کهنه‌کار می‌گوید
فاتح کارزار می‌گوید
دَم به دَم ذوالفقار می‌گوید
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله علی علی...
باغ در چنگ خار و خَس افتاد
برق تیغش پیِ هرَس افتاد
سر به سر، سر به پیش و پس افتاد
مَلِکُ‌الموت از نفَس افتاد
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله علی علی...
خسته از فتنه‌ها نشد، جنگید
فارغ از روح و کالبد، جنگید
تا که جان داشت، تا که شد جنگید
با نود زخم در اُحُد جنگید
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله حیدر...
فارغ از قیل و قال می‌گویند
مستند با مثال می‌گویند
از بِحار و خصال می‌گویند
نطفه‌های حلال می‌گویند
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله حیدر...
این مثل از زبان اغیار است
دست بالای دست بسیار است
شرح نقدش هزار طومار است
شک نکن عالَمی خبردار است
دست بالای دست حیدر نیست
یدالله حیدر...
