حاج منصور ارضی

دختر خورشید مادر مهتاب

137
10
(دختر خورشید مادر مهتاب) ۲
اقتدا کرده بر سر ارباب
کنج خرابه بر سر محراب

گوشۀ ویران شده گلستان
لب را نهاده بر لب مهمان
دستش شده رحل قرآن

بابا حسین جان بابا حسین جان...

باب الحوائج‌ قبلۀ حاجات
منم سه ساله عمۀ سادات
(رسیده امشب وقت ملاقات) ۲

بوسه بگیرم قامت کمانی
از لبانی که شد خیزرانی
من هم شدم آسمانی

بابا حسین جان بابا حسین جان...

شده چون مادر موی سفیدم
بسکه دنبال سرت دویدم
خار از پاهایم هر شب کشیدم

آن شبی که در صحرا نبودی
سر تا به پایم شده کبودی
آخه مرا لگد زد یهودی

****

کاش کل ماجرا افسانه بود
کاشکی امشب رقیه خانه بود

کاش سر بر پای بابا می‌گذاشت
دست بابا هم برایش شانه بود

کاش هر مردی به دختر می‌رسید
گل به دستش جای تازیانه بود

آه اما داغ ما افسانه نیست
جای خوابم گوشۀ ویرانه بود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش