داره میاد یه کاروان از دلِ صحرا پیچیده پشت قافله نالهی زهرا انگاری داره میرسه آخرِ دنیا جا داره بباره از چشمِ آسمون خون حالا که چشای زینب میباره بارون آهای کربلا نذار تنها شه به قلبِ زارش حواست باشه حسینی رو که به تو میسپاره همه هستیشه، همه دنیاشه وای حسین، ای وای حسین... **** قافلهای که میرسه با آه و ناله داره گُلایی که تو عالَم بیمثاله آی کربلا میاد یه دخترِ سهساله تا حالا ندیده جز لبخند از زمونه هیچ جایی نرفته جز مجلس زنونه بیا کاری کن نبینه آزار نه از چشم بد، نه از دستِ خار تو هم ای مهتاب دلش رو نشکن نگو از کوچه، نگو از بازار وای حسین، ای وای حسین... **** تو قافله یه خانومه با چشمای تر تازه هنوز چند ماهیه که شده مادر اونکه نداره دلخوشی جز علیاصغر میخونه لالایی، لالایی نازنینم لالایی الهی داغ تو رو نبینم نباشه پیشش دلش میگیره میشه هر روزش مثل شب تیره همه امّیدش توی گهوارهست باهاش میخنده، براش میمیره وای حسین، ای وای حسین...