داره بغضم منو می‌سوزونه

داره بغضم منو می‌سوزونه
هیشکی حال منو نمی‌دونه

دل من طاقت نداره
دل من یه کاسه خونه

از پیش چشام نمی‌ره صحنه‌ی آتیش و دودو
تو شعله دارم می‌بینم انگاری روی کبودو

دارم می‌بینم انگاری شعله‌ها دارن
داغی به روی سینه‌ی یاس می‌ذارن

واویلتا واویلتا، آه و واویلا
واویلتا واویلتا، آه و واویلا..

گرچه خاکی و بی سایبونه
گرچه بی خادم و پاسبونه

حرمش توی دل ما
قد صدتا کهکشونه

اون‌جا که باید تو سکوت دلت روضه بخونی
بغضت رو باید بخوری، بمیری از پریشونی

می‌شه تصورش کنی واسه یه لحظه
هیچ جا شبیه این‌جا نیست، غربت محضه

واویلتا واویلتا، آه و واویلا
واویلتا واویلتا، آه و واویلا..