خیلی دلم تنگ شده واست بابا
2728
38
- ذاکر: حمید علیمی
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب سوم محرم
- سال: 1400
خیلی دلم تنگ شده واست بابا
دلتنگتم با همه وجودم
چجور دلت میاد پیشم نمیای
من که برات دختر خوبی بودم
دلم گرفته بابا از زمونه
دلم گرفته بابا از روزگار
دل ربابم مثل من گرفته
داری میای داداش علی هم بیار
اگه بیای حال منم خوب میشه
اگه بیای پائیزمون بهاره
قول بده میای برامون بخندی
قول میدم اینجا کسی چوب نداره
بابایی با این سر بریده
منم هنوز دخترتم مگه نه
یادته دوست داشتی زود بزرگ شم
ببین مثل مادرتم مگه نه
عروسکم گمشده توی صحرا
هیچکی دیگه ازش خبر نداره
معجرم را بردن رفتی و چادر روی سرم رو بردن
مثل گودالی که آمدن و همه چیز پدرم رو بردن
گریه کردم بابا بس که فریاد کشیدن سرم رو بردن
پیش چشم عباس سر بازار همه اهل حرم رو بردن
رسید باباجان همان که موی تو را میکشید باباجان
جقدر محکم زد بگو به عمه که پرید خوابم باباجان
برید امانم را همان که راس تو را میبرید باباجان
(یاابتاه حسین)
تو بین گودالی به سوی خیمه چرا میدوید باباجان
کنیز یعنی چه چه بود که رقیهات شنید باباجان
تمام شد عمه همین که وارد بزم حرام شد عمه
یزید میخندید ببین با چه کسی هم کلام شد عمه
عمه کمکم کن میخوام پاشم از جام
توی بغل من حالا سر باباست
(قلوبنا محزونا عمیتی المظلومه)
دلتنگتم با همه وجودم
چجور دلت میاد پیشم نمیای
من که برات دختر خوبی بودم
دلم گرفته بابا از زمونه
دلم گرفته بابا از روزگار
دل ربابم مثل من گرفته
داری میای داداش علی هم بیار
اگه بیای حال منم خوب میشه
اگه بیای پائیزمون بهاره
قول بده میای برامون بخندی
قول میدم اینجا کسی چوب نداره
بابایی با این سر بریده
منم هنوز دخترتم مگه نه
یادته دوست داشتی زود بزرگ شم
ببین مثل مادرتم مگه نه
عروسکم گمشده توی صحرا
هیچکی دیگه ازش خبر نداره
معجرم را بردن رفتی و چادر روی سرم رو بردن
مثل گودالی که آمدن و همه چیز پدرم رو بردن
گریه کردم بابا بس که فریاد کشیدن سرم رو بردن
پیش چشم عباس سر بازار همه اهل حرم رو بردن
رسید باباجان همان که موی تو را میکشید باباجان
جقدر محکم زد بگو به عمه که پرید خوابم باباجان
برید امانم را همان که راس تو را میبرید باباجان
(یاابتاه حسین)
تو بین گودالی به سوی خیمه چرا میدوید باباجان
کنیز یعنی چه چه بود که رقیهات شنید باباجان
تمام شد عمه همین که وارد بزم حرام شد عمه
یزید میخندید ببین با چه کسی هم کلام شد عمه
عمه کمکم کن میخوام پاشم از جام
توی بغل من حالا سر باباست
(قلوبنا محزونا عمیتی المظلومه)
نظرات
نظری وجود ندارد !