خنجر به دست اومد ملاقات

خنجر به دست اومد ملاقات
شمر کجا و جده سادات

خنجر نبرید سر شاه و
کنده شده از تن با مکافات

تیر و شمشیرا که بی حد شدن
نیزه‌ها با پیکرش بد شدن

کشتنش محل ندادن بهش
بی تفاوت از تنش رد شدن

زیاده عالم و نیزه کمش کرد
تن و نعلای تازه، درهمش کرد

بزرگ خاندان اهل بیت و
زیرانداز دهاتی‌ها جمعش کرد

نهرش کردن، اونا که نامردن
بی سر بودش، وقتی دفنش کردن

ای حسین...

(من در دو جهان، غیر تو غمخوار ندارم
گیرم نخرندم، به کسی کار ندارم)۲

ای عشق ای جان
ای روح و ریحان من
برهان و ایمان من

کلیم اگر دعا کند، بی تو دعا نمی‌شود
مسیح اگر شفا دهد، بی تو شفا نمی‌شود

من اسمهُ دوا حسین
و ذکرهُ شِفا حسین...

کسی که گشت گِرد تو، گرد گنه نمی‌رود
زایر کوی کربلا، اهل خطا نمی‌شود

من مشتری یوسف و در دست کلافی
جز رشته‌ی دل، بر سر بازار ندارم

ای عشق، ای جان
ای روح و ریحان من
برهان و ایمان من

بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی‌شود

من اسمهُ دوا حسین
و ذکرهُ شفا حسین

یا اباعبدالله...

ابالفضل...