حرمت روزمو شب کرده حسین

برات اشکایِ چشام سَر نمیاد
دیگه حالِ خوش به نوکر نمیاد

دستِ خالی اومدم دَر بزنم
کاری جُز گریه، ازم برنمیاد

گریه می‌کنم برات، گریه زیاد
کی می‌گه گریه به مردا نمیاد؟

مَردَم و زنونه گریه می‌کنم
این همونیه که مادرت می‌خواد

تویی محبوبم، تویی سلطانم
دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم

جانم آقا جان، من به فرمانم
دوست دارم صدام کنی من بگم جانم

حسین جانم...

به خودم می‌گفتم عاشق نمیشم
بی‌خیال عقل و منطق نمیشم

ولی حالا حرفمو پس میگیرم
دیگه اون آدم سابق نمیشم

حرمت روزمو شب کرده حسین
همه‌ی وجود من، درده حسین

کاش بزاری نوکرت مثل قدیم
باز به آغوش تو برگرده حسین

خیلی دلتنگم، خیلی دلتنگم
دوست دارم با مادرم بیام حرم آقا

بنویس آقا توی تقدیرم
دوست دارم بیام حرم با مادرم آقا

حسین جانم...