جهان ملکیست بیپایان که سلطانش علی باشد
1782
4
- ذاکر: روح الله بهمنی
- سبک: شعر روضه , شعر مدح
- موضوع: حضرت علی اکبر (ع) , امیرالمؤمنین (ع)
- مناسبت: شب هشتم محرم
- سال: 1403
جهان مُلکیست بیپایان که سلطانش علی باشد
صراطُ الله آن راهی که پایانش علی باشد
علی عین کتاب الله آیاتش شروحِ او
ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد
حدیث مَن یَمُت فرمود جان دادند عشّاقش
خوشا آن خانهی قبری که مهمانش علی باشد
به مقداد و به سلمان و ابوذر میخورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد
به قربانِ علی زهراست از اول یقیناً هم
به قربانش، به قربانش، به قربانش علی باشد
پیمبر گفت در دوزخ نمیسوزد هر آن کس که
فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد
بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقشِ ایوانش علی باشد
قیامت نامهی اعمال ما را زود میپیچد
خوشا آن نامهای که جای عنوانش علی باشد
حرم وقتی حرم شد که دلآرامش حسین است و
نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد
حرم وقتی خیالت تخت باشد که میبیند
سلحشورش علی باشد، رجز خوانش علی باشد
حسین از عمر خود میخواهد فقط دورِ علی گردد
به دامنش علی باشد، به دستانش علی باشد
من از حال پدر دنبالِ اکبر خوب دانستم
فقط جانش علی باشد، فقط جانش علی باشد
(علی یا علی علی یا علی)۴
***
تازه جوانِ لیلا، آرامِ جانِ لیلا
تازه جوان، روح و روان
آرامِ جان، علی جان
مرا تو همزبانی
شکسته استخوانی
زیبا پسر، قرصِ قمر
مرا جگر علی جان
تازه جوان، روح و روان
آرامِ جان، علی جان
***
تکانم داد عمه تا بداند زندهام یا نه
چرا هِی وای میگویی ولی یک بار بابا نه
کشیدم تیغهای از حنجر تو با دو انگشتم
دلم خوش بود حرفی میزنی این بار اما نه
محاسن داشتم بر دست دنبال تو افتادم
به زخمی فکر میکردم ولیکن اِرباً اِربا نه
مرا هر سو ببر زینب ولی سمت رقیه نه
مرا هر سو ببر زینب کنار قبر لیلا نه
چه راحت پخش میکردی، به سختی جمع میکردی
تو هم ایکاش در گودال بودی بین صحرا نه
***
نمک زندگیام را به زمین پاشیدند
***
عزیزم دست و پا زد جان دهی شاید که راحتتر
بکش پا را زمین پیشم ولی در پیش زهرا نه
***
مرا تا خیمه دارند میبرند با احتیاط عمه
تو را بر دست دارم میبرم با احتیاط ایداد
شدی نذری، کمی خیرات، قدری جنسِ سوغاتی
شیوخی هم رُبودند از تنت خمس و زکات ایداد
زمین خوردی زمین خورده تمامِ آسمانِ من
زمین خوردم زمین خورده تمامِ کائنات ایداد
همه دف میزدنند و طبل میکوبند، میخندند
به تو با چشم باز ایوای به من با چشم مات ایداد
صراطُ الله آن راهی که پایانش علی باشد
علی عین کتاب الله آیاتش شروحِ او
ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد
حدیث مَن یَمُت فرمود جان دادند عشّاقش
خوشا آن خانهی قبری که مهمانش علی باشد
به مقداد و به سلمان و ابوذر میخورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد
به قربانِ علی زهراست از اول یقیناً هم
به قربانش، به قربانش، به قربانش علی باشد
پیمبر گفت در دوزخ نمیسوزد هر آن کس که
فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد
بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقشِ ایوانش علی باشد
قیامت نامهی اعمال ما را زود میپیچد
خوشا آن نامهای که جای عنوانش علی باشد
حرم وقتی حرم شد که دلآرامش حسین است و
نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد
حرم وقتی خیالت تخت باشد که میبیند
سلحشورش علی باشد، رجز خوانش علی باشد
حسین از عمر خود میخواهد فقط دورِ علی گردد
به دامنش علی باشد، به دستانش علی باشد
من از حال پدر دنبالِ اکبر خوب دانستم
فقط جانش علی باشد، فقط جانش علی باشد
(علی یا علی علی یا علی)۴
***
تازه جوانِ لیلا، آرامِ جانِ لیلا
تازه جوان، روح و روان
آرامِ جان، علی جان
مرا تو همزبانی
شکسته استخوانی
زیبا پسر، قرصِ قمر
مرا جگر علی جان
تازه جوان، روح و روان
آرامِ جان، علی جان
***
تکانم داد عمه تا بداند زندهام یا نه
چرا هِی وای میگویی ولی یک بار بابا نه
کشیدم تیغهای از حنجر تو با دو انگشتم
دلم خوش بود حرفی میزنی این بار اما نه
محاسن داشتم بر دست دنبال تو افتادم
به زخمی فکر میکردم ولیکن اِرباً اِربا نه
مرا هر سو ببر زینب ولی سمت رقیه نه
مرا هر سو ببر زینب کنار قبر لیلا نه
چه راحت پخش میکردی، به سختی جمع میکردی
تو هم ایکاش در گودال بودی بین صحرا نه
***
نمک زندگیام را به زمین پاشیدند
***
عزیزم دست و پا زد جان دهی شاید که راحتتر
بکش پا را زمین پیشم ولی در پیش زهرا نه
***
مرا تا خیمه دارند میبرند با احتیاط عمه
تو را بر دست دارم میبرم با احتیاط ایداد
شدی نذری، کمی خیرات، قدری جنسِ سوغاتی
شیوخی هم رُبودند از تنت خمس و زکات ایداد
زمین خوردی زمین خورده تمامِ آسمانِ من
زمین خوردم زمین خورده تمامِ کائنات ایداد
همه دف میزدنند و طبل میکوبند، میخندند
به تو با چشم باز ایوای به من با چشم مات ایداد
نظرات
نظری وجود ندارد !