جلوه‌ی مصطفی اومده
سبط خیرالنسا اومده
بانوای انا بن علی
حیدر کربلا اومده
جان، به علی وصلابتش
جان، به جلال وابهتش
جان، به قیامته قامتش
جان، به جلال وابهتش
جان، به شجاعت وغیرتش
جان، به جلال وابهتش
یوسف عزیزفاطمه به میدون
اومده به کوریه چشای بدخواه
می‌زنه به دله سپاه می‌خونه
اشهد ان علی ولی الله
علی، علی اکبر، الله اکبر
الله اکبرازعلی اکبر
قلب شیراومده به خروش
لشکربزدلا روبروش
وقته جنگیدنش شده و
اقتدا میکنه به عموش
جان، چه دلی وچه دلبری
جان، چه جماله منوری
جان، چه یلی چه دلاوری
جان، چه علی و چه اکبری
نوه‌ی امیروپسرامامه
می زنه به صف جماعت گمراه
رزمشو می‌بینه ومیگه اباالفضل
لاحول ولاقوت الابالله
الله اکبر از علی اکبر
