تو اوج روضهی امام صادق
1910
7
- ذاکر: ابوذر بیوکافی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام صادق (ع)
- مناسبت: شهادت امام صادق علیه السلام
- سال: 1398
تو اوج روضهی امام صادق
میمونه از کجا بگه روضهخون
برای گریز آخر روضه باید
کجا بره این دلای پریشون؟
یه پیر غلام میگه جوون رسم ادب همینه
به اسم احترام مادرش اول بریم مدینه
این بار اولی نیست
آتیش در یه خونهای تو پیچ و تابه
این بار اولی نیست
غریبونه دست امامی تو طنابه
سخته ولی خداروشکر خزون نیست
یه مادر جوون نیست
نه بار شیشهای نه میخ مِسمار
روی در و دیوار لکّههای خون نیست
بوی بهشت میده اگه مقاتل
اگه حسینه و یه دنیا عاشق
خدا میدونه همه رو داریم از
عِطر نفسهای امام صادق
آقایی که بانی شده تا روضهها به پا شه
مگه میشه تو مجلسش ذکر حسین نباشه؟
این بار اولی نیست
این شعلهها حرمت ساداتو ندارن
این بار اولی نیست
بین آتیش بچهها در حال فرارن
سخته ولی این دفعه لشگری نیست
غارت معجری نیست
جلو چشای زن و بچه دیگه
دعوا سر رأس آبآوری نیست
جمعهای که آقا بیاد تو دنیا
باز بوی یاس و شقایق میپیچه
دوباره رو منبرای مدینه
زمزمهی قالالصّادق میپیچه
همچین شبی شاید بقیع مجلس غم بگیره
اونجا شاید مرثیهخون اینجوری دَم بگیره
این بار اولی نیست
تاریکی و پای برهنه نیمهی شب
این بار اولی نیست
نفسزنون بردن یکیو پشت مرکب
سخته ولی اینجا که راه زیاد نیست
صدای جیغ و داد نیست
خداروشکر که موی این پیرمرد
مثل رقیه توی دست باد نیست
میمونه از کجا بگه روضهخون
برای گریز آخر روضه باید
کجا بره این دلای پریشون؟
یه پیر غلام میگه جوون رسم ادب همینه
به اسم احترام مادرش اول بریم مدینه
این بار اولی نیست
آتیش در یه خونهای تو پیچ و تابه
این بار اولی نیست
غریبونه دست امامی تو طنابه
سخته ولی خداروشکر خزون نیست
یه مادر جوون نیست
نه بار شیشهای نه میخ مِسمار
روی در و دیوار لکّههای خون نیست
بوی بهشت میده اگه مقاتل
اگه حسینه و یه دنیا عاشق
خدا میدونه همه رو داریم از
عِطر نفسهای امام صادق
آقایی که بانی شده تا روضهها به پا شه
مگه میشه تو مجلسش ذکر حسین نباشه؟
این بار اولی نیست
این شعلهها حرمت ساداتو ندارن
این بار اولی نیست
بین آتیش بچهها در حال فرارن
سخته ولی این دفعه لشگری نیست
غارت معجری نیست
جلو چشای زن و بچه دیگه
دعوا سر رأس آبآوری نیست
جمعهای که آقا بیاد تو دنیا
باز بوی یاس و شقایق میپیچه
دوباره رو منبرای مدینه
زمزمهی قالالصّادق میپیچه
همچین شبی شاید بقیع مجلس غم بگیره
اونجا شاید مرثیهخون اینجوری دَم بگیره
این بار اولی نیست
تاریکی و پای برهنه نیمهی شب
این بار اولی نیست
نفسزنون بردن یکیو پشت مرکب
سخته ولی اینجا که راه زیاد نیست
صدای جیغ و داد نیست
خداروشکر که موی این پیرمرد
مثل رقیه توی دست باد نیست
نظرات
نظری وجود ندارد !