توبه ام توبه نشد
1138
25
- ذاکر: حاج محمدرضا طاهری
- سبک: زمزمه
- موضوع: مناجات با خدا
- مناسبت: شب بیست و ششم ماه رمضان
- سال: 1401
توبهام توبه نشد هرچه همّت کردهام
من به ستّاری تو سخت جسارت کردهام
هرچه تو دوست شدی با من آلوده ولی
بی حیا تر شده با نفس رفاقت کردهام
رمضان است و دل از خواب نَکندم افسوس
مثل هر سال من از لطف تو غفلت کرده ام
من از این فلسفهی روزه از این فیض عظیم
به همین تشنگی ساده قناعت کردهام
روزه هم چشم مرا باز نکرده
عادتم بود اگر هرچه عبادت کردهام
هرچه هستم سرِ دیوانگیام میمانم
روزهام را فقط افطار به تربت کردهام
خواستم از عطش روزه بگویم
از لب تشنهاش احساس خجالت کردهام
بس که لب تشنه بودی آسمونو دود میدی
شنیدم که از عطش کبود شدش لبات حسین
بی عطر یاس کوچه معطّر نمیشو
بی کیمیای او مس ما زر نمیشد
بیهوده فیض اشک به هرکس نمیدهد
بی اذن دوست دیدهی ما تر نمیشود
شبهای قدر اگرچه تقدیر سال ماست
بی گوش چشم یار مقدّر نمیشود
باید شبیه موج در این راه بشکنیم
نابرده رنج گنج میسّر نمیشود
یا ایّها العزیز خدا را عنایتی
بی ذکر نام تو شبِ ما سر نمیشود
دنیا اسیر درد و مصیبت شده بیا
حال جهان بدون تو بهتر نمیشود
امشب بیا به حرمت فرق شکافته
ما را بخر به خاطر حیدر نمیشود
من به ستّاری تو سخت جسارت کردهام
هرچه تو دوست شدی با من آلوده ولی
بی حیا تر شده با نفس رفاقت کردهام
رمضان است و دل از خواب نَکندم افسوس
مثل هر سال من از لطف تو غفلت کرده ام
من از این فلسفهی روزه از این فیض عظیم
به همین تشنگی ساده قناعت کردهام
روزه هم چشم مرا باز نکرده
عادتم بود اگر هرچه عبادت کردهام
هرچه هستم سرِ دیوانگیام میمانم
روزهام را فقط افطار به تربت کردهام
خواستم از عطش روزه بگویم
از لب تشنهاش احساس خجالت کردهام
بس که لب تشنه بودی آسمونو دود میدی
شنیدم که از عطش کبود شدش لبات حسین
بی عطر یاس کوچه معطّر نمیشو
بی کیمیای او مس ما زر نمیشد
بیهوده فیض اشک به هرکس نمیدهد
بی اذن دوست دیدهی ما تر نمیشود
شبهای قدر اگرچه تقدیر سال ماست
بی گوش چشم یار مقدّر نمیشود
باید شبیه موج در این راه بشکنیم
نابرده رنج گنج میسّر نمیشود
یا ایّها العزیز خدا را عنایتی
بی ذکر نام تو شبِ ما سر نمیشود
دنیا اسیر درد و مصیبت شده بیا
حال جهان بدون تو بهتر نمیشود
امشب بیا به حرمت فرق شکافته
ما را بخر به خاطر حیدر نمیشود
نظرات
نظری وجود ندارد !