حاج حسین سازور

بی‌تو برگشتن به خیمه ای برادر مشکل است

366
2
بی‌تو برگشتن به خیمه ای برادر مشکل است
کار من با رفتنَت چندین برابر مشکل است

تا تو بودی در حرَم پشتم به کوهی گرم بود
زندگی‌کردن بدونِ تو برادر مشکل است

بعدِ تو دیگر چگونه وعده‌ی آبی دهم؟!
قول‌دادن بعد از این، سقّای لشکر مشکل است

پس چه شد تکبیر سوّم؟!، بچّه‌ها دلواپسند
گرچه دیگر گفتنِ الله اکبر مشکل است

نحوه‌ی افتادنَت از اسب، پشتم را شکست
هضم داغت ای علَم‌دارِ دلاور مشکل است

تیر بیرون می‌کِشم از چشم زیبایت ولی
بستنِ زخم عمیق کاسه‌ی سَر مشکل است

ای رشیدِ قطعه قطعه! دست و پایت پس کجاست؟!
با چنین وضعیتی تشییع پیکر مشکل است

روی پای فاطمه چشمان خود را وا مکن
دیدنِ خون‌مُردگیِ روی مادر مشکل است

ضجّه‌ی اهل حرَم دارد کبابم می‌کند
بی‌گمان تسکین خواهرهای مضطر مشکل است

شِمر بالای بلندی رفته می‌رقصد، ببین!
دیدنِ این صحنه‌های زجر‌آور مشکل است

از تو دل کندم ولیکن قلبم از جا کنده شد
هر چه باشد خب وداعِ بار آخر مشکل است

روسری دخترانم را زدم محکم گره
حق بِده، شام غریبان حفظ معجر مشکل است

حسین...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش