بی تو

حتی، تصور بی تو زندگی کردن اصلا ابدا
حتی، تحمل یک دم از تو دل کندن حاشا کَلّا

ای عزات ماتمِ علی
غم معظمِ علی
میاد از ایوون نجف
دم محرمِ علی

تربت مطهر حسین
تو دست نوکر حسین
سینه زنا همه میان
به اذن مادر حسین

(بیا حسین در آن لحظه‌ای که می‌گویند
به عزت و شرف لا اِلهَ اِلّا الله) 2

حتی، برای یک لحظه بی تو سر کردن اصلا ابدا
حتی تصور تو فراق تو مردن حاشا کلا

هیئتا همه حرم تو
حریم محترم تو
زینب عقیلهُ العرب
مقسم کَرم تو

روضه‌های پر شرر تو
عشاق خون جگر تو
همیشه تحت نظرِ
خواهر مقتدر تو

زینبیم، در آن شور در آن پریشانی
در آن دمی، که نفخ صور می‌رسد از راه

بیا حسین در آن لحظه ای که می‌گویند
به عزت و شرف لا اِلهَ اِلّا الله