حاج حسن خلج

بي‌قراريم چون پريشانيم

1053
22
بی‌قـراریم، چـون پـریـشـانـیـم         
ما پریشانِ، درد هجـرانـیم

بـاز هـم، جـمـعه آمـد و بی‌تـو           
نـدبـه‌های فـراق، می‌خـوانـیـم

مِهرِ مستور پشت ابر، آقا
چند قرنی‌ست، غرق بارانیم

پای ذکر مصیبتت آقا
گریه‌کن‌های بزم جانانیم

حسین جانم...

صبح، گـریـان رأس بی‌پـیكـر          
عصر، گریان جـسم عـریانـیم

سال‌ها با تو، ای بیابان‌گرد
شعله‌ور از غم اسیرانیم

گرچه در خاک رفت پیکر تو
دیگر از تن جدا نشد، سر تو

ظلم‌ها دید عترتت اما
به اسارت نرفت، دختر تو

چنان در خیمه‌ها،آتش به پا شد
که آتش هم، به وحشت مبتلا شد

چنان آتش به وحشت مبتلا شد
که دامن‌ها پناه شعله‌ها شد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش