سیدرضا نریمانی

بوی عصیان می‌دهد گرچه جسارت های من

1954
15
بوی عصیان می‌دهد گرچه جسارت‌های من
تا کرامت می‌کنی وقت سماجت‌های من

باز هم شرمنده‌ام از این همه بار گناه
باز هم می‌بخشیم قبل از ندامت‌های من

هیچ کس گوشش به حرفم نیست جز تو ای رفیق
می‌نشینی نیمه‌شب‌ها پای صحبت‌های من

بچه‌ی لجبازم اما دوستم داری خدا
خاک می‌ریزی خودت روی لجاجت‌های من

آن‌قدر تو آبرویم را خریدی پیش خَلق
که کسی اصلا نزد حرف از فضاحت‌های من

تا گره بر کار من افتاد کارم شد درست
هست محتاج کمی انگور حاجت‌های من

حال ما بیچاره‌ها با یا علی خوش می‌شود
شوق ایوان نجف دارد زیارت‌های من

ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حَرَم
قیمتی‌تر می‌شود با این عبادت‌های من

با لب خشکیده در مقتل صدا می‌زد حسین
زیر و رو شد با نوک چکمه قرائت‌های من

گفت، مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است
از هزار و نهصدی و اَندی جراحت‌های من

حسین ای بی‌سر
حسین عریان پیکر
تو را تشنه کشتند
بمیرم ای مادر

دوید و دویدم، برید و بریدم
سرت را سر نیزه دیدم

قتلوک بُنی، ذبحوک بُنی
بُنی، بُنی، بُنی ...

حسین جان به یاد لبت یک شب هم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه آب گذاشتم واویلا

حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا

صدا می‌زدم مادرت رو یا مظلوم
نشون می‌دادم هنجرت رو یا مظلوم
صدا می‌زدی مادرت رو ای بی کس
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم

تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می‌مردم نمی‌دیدم اونقدر جسارت حسین جان

به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش