بلند بالا نیک سیرت
649
18
- ذاکر: سید امیر حسینی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: حضرت علی اکبر (ع)
- مناسبت: ولادت حضرت علی اکبر(علیه السلام)
- سال: 1401
بلند بالا و نیک سیرت
چنان پیمبر علیاکبر
به خَلق و خُلق و به صوت و منطق
نبیِ دیگر علی الکبر
رسول صورت، بتول عصمت
علی شجاعت، حسن سخاوت
حسین هیبت، سبّل فضائل
یل دلاور علی اکبر
به کربلا تا که زائر آید
همیشه پایین پاست مقصد
که از وجود تو شد ضریح حسین
شش در، علی اکبر
ستارهی بیبدیل لیلا
برای شادیِ دل لیلا
علیکَ قولا فقیلِ لیلا
عزیز مادر علی اکبر
لبت چو میلی به تاک دارد
درخت خانه چه باک دارد
ارداهای کن ز نخل انگور
میزند سر، علی اکبر
چه دارم از تو برای گفتن!
حدیث حُسن تو ورد دشمن
ولی نبودی ولی نداری
کم از برادر، علی اکبر
به صبح و ظهر به عصر و مغرب
حسین ما و تویی مکبّر
پس از شمایان نماز هم
میشود مکدّر علی اکبر
قیام آل علیست بستان
که هرکدام از شما بزرگان
یکیست نخل و یکیست سرو و
تویی سنوبر علی اکبر
والا علی اکبر، زیبا علی اکبر
غوغا علی، رعنا علی اکبر
باد موافق را با گیسویش
انداخت به اسبها علی اکبر
اصلا بهجای زلف پیچیده دور سر
شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش جمع عدو را میکند
منها علی اکبر
یا مظهر الوالی، یا مصطفی
یا مرتضی و یا علی اکبر
اعلام ختم جنگ میشد
اگر میتاخت با سقا علی اکبر
باباز دنیا و میبُرد هرلحظه
دل از بابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت: ای خاک عالم بر سر دنیا
چنان پیمبر علیاکبر
به خَلق و خُلق و به صوت و منطق
نبیِ دیگر علی الکبر
رسول صورت، بتول عصمت
علی شجاعت، حسن سخاوت
حسین هیبت، سبّل فضائل
یل دلاور علی اکبر
به کربلا تا که زائر آید
همیشه پایین پاست مقصد
که از وجود تو شد ضریح حسین
شش در، علی اکبر
ستارهی بیبدیل لیلا
برای شادیِ دل لیلا
علیکَ قولا فقیلِ لیلا
عزیز مادر علی اکبر
لبت چو میلی به تاک دارد
درخت خانه چه باک دارد
ارداهای کن ز نخل انگور
میزند سر، علی اکبر
چه دارم از تو برای گفتن!
حدیث حُسن تو ورد دشمن
ولی نبودی ولی نداری
کم از برادر، علی اکبر
به صبح و ظهر به عصر و مغرب
حسین ما و تویی مکبّر
پس از شمایان نماز هم
میشود مکدّر علی اکبر
قیام آل علیست بستان
که هرکدام از شما بزرگان
یکیست نخل و یکیست سرو و
تویی سنوبر علی اکبر
والا علی اکبر، زیبا علی اکبر
غوغا علی، رعنا علی اکبر
باد موافق را با گیسویش
انداخت به اسبها علی اکبر
اصلا بهجای زلف پیچیده دور سر
شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش جمع عدو را میکند
منها علی اکبر
یا مظهر الوالی، یا مصطفی
یا مرتضی و یا علی اکبر
اعلام ختم جنگ میشد
اگر میتاخت با سقا علی اکبر
باباز دنیا و میبُرد هرلحظه
دل از بابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت: ای خاک عالم بر سر دنیا
نظرات
نظری وجود ندارد !