ببینم عمه قتلگاه هجوم گرگا شده
139
2
- ذاکر: حاج اسلام میرزایی
- سبک: زمینه
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1402
ببین عمه قتلگاه، هجوم گرگا شده
رها کن دستامو که، عموجون تنها شده
تو میدونی عمهجون، مثه بابامه عمو
یه کاری کن که برم، نرم میره آبروم
دست و پا میزنه، نامرد بیهوا میزنه
شمر نانجیبو نگاه، داره از قفا میزنه
عمو عمو، ای مظلوم عموجان...
نگاه کن عمه چجور، عمو رو دیدم غریب
خودم میشم لشکرش، نداره یار و حبیب
باید که کاری کنم، عمو داره میده جون
همه دورش کردن و، شده صحرا غرق خون
غرق خونِ تنش، پاره پاره شد پیرهنش
دستامو رها کن عمو، نامردا غریب دیدنش
عمو عمو، ای مظلوم عموجان...
ببین که دعوا شده، سر غارت کردنش
هجوم آوردند همه، فقط واسه کشتنش
رسید صبرم روی لب، باید که دیگه برم
برا یاریِ عمو، نداره قابل سرم
بی هوا میزدن، پیرا با عصا میزدن
بیتابم برا قتلگاه، میرم پیش بابام حسن
رها کن دستامو که، عموجون تنها شده
تو میدونی عمهجون، مثه بابامه عمو
یه کاری کن که برم، نرم میره آبروم
دست و پا میزنه، نامرد بیهوا میزنه
شمر نانجیبو نگاه، داره از قفا میزنه
عمو عمو، ای مظلوم عموجان...
نگاه کن عمه چجور، عمو رو دیدم غریب
خودم میشم لشکرش، نداره یار و حبیب
باید که کاری کنم، عمو داره میده جون
همه دورش کردن و، شده صحرا غرق خون
غرق خونِ تنش، پاره پاره شد پیرهنش
دستامو رها کن عمو، نامردا غریب دیدنش
عمو عمو، ای مظلوم عموجان...
ببین که دعوا شده، سر غارت کردنش
هجوم آوردند همه، فقط واسه کشتنش
رسید صبرم روی لب، باید که دیگه برم
برا یاریِ عمو، نداره قابل سرم
بی هوا میزدن، پیرا با عصا میزدن
بیتابم برا قتلگاه، میرم پیش بابام حسن
نظرات
نظری وجود ندارد !