باز دوباره محرم ماه غم یاره

باز دوباره مُحرم ماه غمِ یاره
دلم رو کتیبه سوی تو میاره
دمش گرم اونی‌که هر سال پایِ کاره

روز به روز زیاد میشن سینه‌زنات
زیر خیمه‌ی عزات، یا قتیل‌العبرات، الحمدالله
روز به روز پُر میشه کشتی نجات
یا ولی‌َالحسنات، جون عالم به فدات، الحمدالله

أبد والله ما نِنسی حسینا...

باز پیچیده چه بویِ اسفندِ مُحرم
تا خورده بالایِ هر خونه یه پرچم
یه شهری رو داده رنگ و بوی ماتم

ماه به ماه اضافه میشن عاشقات
توی بزم روضه‌هات، چه زیاده خیمه‌هات، الحمدالله
پای کارِتن تمومِ نوکرات
می‌میرن همه برات، تورو می‌زنند صدات، الحمدالله

أبد والله ما نِنسی حسینا...

باز مُحرم شلوغه هر کوچه یه هیئت
خودش دونه‌دونه کرده ما رو دعوت
ایشالله به‌زودی دستِ جمع زیارت

سال به سال میاد رو جمعِ زائرات
دونه‌دونه موکبات، چایی‌ریز و خادمات، الحمدالله
باز پیاده از نجف تا کربلات
یا مُجیب‌الدعوات، قراره بیاد گدات، الحمدالله

أبد والله ما نِنسی حسینا...