ای همه شادی و عزایم تو
1600
4
- ذاکر: حسن حسینخانی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام حسین (ع) , توبۀ حضرت حر (ع)
- مناسبت: شب چهارم محرم
- سال: 1400
ای همه شادی و عزایم، تو
هم مناجات و هم دعایم، تو
نیمه شب در قنوت نافلهها
روحِ اَلعفو و ربّنایم، تو
وقت خواب و زمان بیداری
نه که شبها و روزهایم تو
نوکری از تبار کویَت، من
تویی ارباب با وفایم، تو
دم مردن در اوج تنهایی
آنکه مانده فقط برایم، تو
روز و شب از غم تو میبارم
به همه گفتهام تو را دارم
**********
در کارگَه کوزهگری رفتم، دوش
دیدم دوهزار کوزه، گویا و خموش
این کوزه به آن کوزه بگفتا: بخروش
کو کوزهگر و کوزه خر و کوزه فروش؟
*********
اشک خِجلَت از دو چشمش ریخته
چکمهها بر دوش خود آویخته
دل ز هر دلداده میگیرد حسین
دست هر افتاده میگیرد حسین
جرم را بخشیده میگیرد کریم
دیده را نادیده میگیرد کریم
نیستی دربسته راهت میدهد
دو جهان با یک نگاهت میهد
توبه خواهم، لیک توّابم تویی
عفو خواهم، لیک وهّابم تویی
عشق تو دجال را عیسی کند
مهر تو فرعون را موسی کند
گر دو صد جرم عظیم آوردهای
غم مخور، رو بر کریم آوردهای
خصم دون آمد، تو را پَستت گرفت
خاک پای مادرم، دستت گرفت
اینکه گردیدی به عشق ما اسیر
مادرم فرمود: دستش را بگیر
********
واسه محبوبم میمیرم
مثل یعقوبم، میمیرم
اسم یارمو بیاری
میمیرم، خوبم میمیرم
بگیرید دست گدا رو
گدای بی سروپا رو
همه دارن به ما میگن
کربلا نرفتهها رو
*********
دستی از این خمیده بگیری چه میشود؟
اینبار هم ندیده بگیری چه میشود؟
تاریکی دل همه را غرق نور کن
این آبروی رفته را جمع و جور کن
امشب خدا کند ملکی بین همهمه
پروندهی مرا ببرد پیش فاطمه
تا آن گدانواز، گدا پروری کند
تنها نه من، برای همه مادری کند
شاید به التماس دلم اعتنا کند
امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند
شبهای جمعه فاطمه از حال میرود
با پهلوی شکسته به گودال میرود
ای کشتهی فتاده به هامون، حسین من
ای صید دست و پا زده در خون، حسین من
هم مناجات و هم دعایم، تو
نیمه شب در قنوت نافلهها
روحِ اَلعفو و ربّنایم، تو
وقت خواب و زمان بیداری
نه که شبها و روزهایم تو
نوکری از تبار کویَت، من
تویی ارباب با وفایم، تو
دم مردن در اوج تنهایی
آنکه مانده فقط برایم، تو
روز و شب از غم تو میبارم
به همه گفتهام تو را دارم
**********
در کارگَه کوزهگری رفتم، دوش
دیدم دوهزار کوزه، گویا و خموش
این کوزه به آن کوزه بگفتا: بخروش
کو کوزهگر و کوزه خر و کوزه فروش؟
*********
اشک خِجلَت از دو چشمش ریخته
چکمهها بر دوش خود آویخته
دل ز هر دلداده میگیرد حسین
دست هر افتاده میگیرد حسین
جرم را بخشیده میگیرد کریم
دیده را نادیده میگیرد کریم
نیستی دربسته راهت میدهد
دو جهان با یک نگاهت میهد
توبه خواهم، لیک توّابم تویی
عفو خواهم، لیک وهّابم تویی
عشق تو دجال را عیسی کند
مهر تو فرعون را موسی کند
گر دو صد جرم عظیم آوردهای
غم مخور، رو بر کریم آوردهای
خصم دون آمد، تو را پَستت گرفت
خاک پای مادرم، دستت گرفت
اینکه گردیدی به عشق ما اسیر
مادرم فرمود: دستش را بگیر
********
واسه محبوبم میمیرم
مثل یعقوبم، میمیرم
اسم یارمو بیاری
میمیرم، خوبم میمیرم
بگیرید دست گدا رو
گدای بی سروپا رو
همه دارن به ما میگن
کربلا نرفتهها رو
*********
دستی از این خمیده بگیری چه میشود؟
اینبار هم ندیده بگیری چه میشود؟
تاریکی دل همه را غرق نور کن
این آبروی رفته را جمع و جور کن
امشب خدا کند ملکی بین همهمه
پروندهی مرا ببرد پیش فاطمه
تا آن گدانواز، گدا پروری کند
تنها نه من، برای همه مادری کند
شاید به التماس دلم اعتنا کند
امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند
شبهای جمعه فاطمه از حال میرود
با پهلوی شکسته به گودال میرود
ای کشتهی فتاده به هامون، حسین من
ای صید دست و پا زده در خون، حسین من
نظرات
نظری وجود ندارد !