اومد شب آخر

اومد شبِ آخر
به غم و غصه شده دل‌ها دچار

اومد شبِ آخر
امشبه وداعِ بین دوتا یار

اومد شبِ آخر
دلِ زینبه چه بی‌تاب و قرار


می‌بینه فردا
داداشو روی خاک زیر دست و پا

می‌بینه فردا
خنجر و حنجر و شمر بی پروا

می‌بینه فردا
پیکری بی‌سر و زیر مرکب‌ها


ای وای
نکن ای صبح طلوع وداعِ زینب

ای وای
نکن ای صبح طلوع دعای زینب

ای وای
نکن ای صبح طلوع برای زینب

واویلا واویلا، واویلا واویلا واویلا...

امشب صدا قرآن
می‌زنه آتیش به جونِ کربلا

شدن همه اصحاب
مشغول و گرمِ مناجات خدا

اهلِ حرم فردا
می‌دونن که محشری می‌شه بپا


امون از فردا
که می‌شن نیزه‌ها مرکبِ سرها

امون از فردا
که می‌شه پرِ خون همه‌ی صحرا

امون از فردا
که میاد صدای حضرت زهرا


ای وای
دل صحرا می‌شه پر از خونِ پاک

ای وای
بدن شاه می‌شه هزار و چند چاک

ای وای
کفن شاه می‌شه فقط یه مشت خاک

واویلا واویلا، واویلا واویلا واویلا...

امان از عاشورا
آسمون کربلا شده سیاه

امان از عاشورا
چه خبر شده میون قتلگاه

امان از عاشورا
اومده چی به سرِ پیکرِ شاه؟

بُنَیَّ بُنَیَّ...
قتلوکَ، ذَبَحوکَ...
وَ مِنَ الماء مَنَعوکَ...