امشب بشیر از جانب حی تعالی آمده گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده یا کوثری از دامن امابیها آمده چهارم علی در مجمع اولاد زهرا آمده از نسل مصباح الهدی، هادی به دنیا آمده نور هدایت تافته هم در عرب هم در عجم کهف التقی، بـدرالشرف، نورالهدی، ابنالرضا رخ، رحمة للعالمین، هیبت علی مرتضی قرآن از پا تا بـه سر، توحید از سر تا به پا هر دیده بر او یک حرم، هر دل بر او یک سامرا هم وجه ذات کبریـا، هـم نجل ختمالانبیا آیینهی حسن قـدم، بگـذاشت در عالم قدم از آیهی «اللهُ نور» افکنده گل سیمای او نام دلآرایش علی، قلب محمّد جای او در چشمِ عرش کبریا، پیداست جای پای او دل، حج بهجا آرد ولی، در طوف سامرای او جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او عالم اگر سائل شود، در پیش بذل اوست کم چشم عطا بر درگه و، چشم کرم بر دامنش یعقوبها بینا شوند، از نفخهی پیراهنش نور الهی در دلش، روح محمّد در تنش قرآن، کتاب مَنقبت، مداح ذات ذوالمنش شیرین دعای جامعه، از منطق شور افکنش بین زیارات دگر، این جامعه گشته عَلَم باغ بهشت من بُوَد صحن و سرای سامره مرغ دلم دائم زند پر در هوای سامره تا چهره بگذارم شبی بـر جایجای سامره سعی و صفا و مروهام باشد صفای سامره ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامره هرچند دائم خویش را بینم کنار آن حرم ای آفتاب شهر دل روی جهانآرای تو ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو نور خدا میتابد از سرداب سامرای تو دُرِّ کرامت ریخته از لعل گوهرزای تو در زیر بارِ منّتت پشت فلک گردیده خم تو وجـه حی داوری یابنالجواد ابنالرضا تو احمدی تو حیدری یابنالجواد ابنالرضا تو جسم ایمان را سری یابنالجواد ابنالرضا تو روح را بال و پری یابنالجواد ابنالرضا از هرچه گویم برتری یابنالجواد ابنالرضا چون مینگارم وصف تو در دست میلرزد قلم من عبـد بیپا و سـرم اما سر و سرور تویی ساحل تویی دریا تویی کشتی تویی لنگر تویی گمگشتگان را تا ابد هادی تویی رهبر تویی علم و کمال و فضل را گردون تویی محور تویی لبتشنگان نـور را ساقی تویی ساغر تویی باشد که از لطف و عطا جامی کنی بر ما کرم تو هادی و بـا نور خود ما را هدایت میکنی تو دوستـان خویش را مست ولایت میکنی در گیرودار حشـر هم از مـا حمایت میکنی بر خصم خود هم بس که آقایی عنایت میکنی بر ما عنایت نـه! که لطف بینهایت میکنی ای وصف تو خیرالکلام ای لطف تو خیرالنعم ای داده ذات حق تو را بر خلق عالم برتری جـد امـام منتظـر! بـاب امـام عسکری! جوشد ز تیغ مهدیات نور عدالتگستری از ما سراسر تیرگی از تو همه روشنگری «میثم» کند با مدح تو پیوسته گوهرپروری باشد که جوشد مدح تو از خامۀ او دمبهدم شاعر: استاد غلامرضا سازگار
عالی