امشب بشیر از جانب حیِّ تعالی آمده
441
2
- ذاکر: حسین طاهری
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام هادی (ع)
- مناسبت: ولادت امام هادی علیه السلام
- سال: 1402
امشب بشیر از جانب حی تعالی آمده
گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده
یا کوثری از دامن امابیها آمده
چارم علی در مجمع اولاد زهرا آمده
از نسل مصباح الهدی هادی به دنیا آمده
نور هدایت تافته هم در عرب هم در عجم
کهف التقی، بـدرالشرف، نورالهدا، ابنالرضا
رخ رحمة للعالمین هیبت علی مرتضی
قرآن از پا تا بـه سر توحید از سر تا به پا
هر دیده بر او یک حرم هر دل بر او یک سامرا
هم وجه ذات کبریـا هـم نجل ختمالانبیا
آیینهی حسن قـدم بگـذاشت در عالم قدم
از آیهی «اللهُ نور» افکنده گل سیمای او
نام دلآرایش علی، قلب محمّد جای او
در چشم عرش کبریا پیداست جای پای او
دل، حج بهجا آرد ولی در طوف سامرای او
جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او
عالم اگر سائل شود در پیش بذل اوست کم
چشم عطا بر درگه و چشم کرم بر دامنش
یعقوبها بینا شوند از نفخهی پیراهنش
نور الهی در دلش روح محمّد در تنش
قرآن، کتاب منقبت مداح ذات ذوالمنش
شیرین دعای جامعه از منطق شور افکنش
بین زیارات دگر این جامعه گشته عَلَم
باغ بهشت من بُوَد صحن و سرای سامره
مرغ دلم دائم زند پر در هوای سامره
تا چهره بگذارم شبی بـر جایجای سامره
سعی و صفا و مروهام باشد صفای سامره
ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامره
هرچند دائم خویش را بینم کنار آن حرم
ای آفتاب شهر دل روی جهانآرای تو
ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو
روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو
نور خدا میتابد از سرداب سامرای تو
دُر کرامت ریخته از لعل گوهرزای تو
در زیر بارِ منّتت پشت فلک گردیده خم
تو وجـه حی داوری یابنالجواد ابنالرضا
تو احمدی تو حیدری یابنالجواد ابنالرضا
تو جسم ایمان را سری یابنالجواد ابنالرضا
تو روح را بال و پری یابنالجواد ابنالرضا
از هرچه گویم برتری یابنالجواد ابنالرضا
چون مینگارم وصف تو در دست میلرزد قلم
یابنالجواد ابنالرضا.....
گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده
یا کوثری از دامن امابیها آمده
چارم علی در مجمع اولاد زهرا آمده
از نسل مصباح الهدی هادی به دنیا آمده
نور هدایت تافته هم در عرب هم در عجم
کهف التقی، بـدرالشرف، نورالهدا، ابنالرضا
رخ رحمة للعالمین هیبت علی مرتضی
قرآن از پا تا بـه سر توحید از سر تا به پا
هر دیده بر او یک حرم هر دل بر او یک سامرا
هم وجه ذات کبریـا هـم نجل ختمالانبیا
آیینهی حسن قـدم بگـذاشت در عالم قدم
از آیهی «اللهُ نور» افکنده گل سیمای او
نام دلآرایش علی، قلب محمّد جای او
در چشم عرش کبریا پیداست جای پای او
دل، حج بهجا آرد ولی در طوف سامرای او
جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او
عالم اگر سائل شود در پیش بذل اوست کم
چشم عطا بر درگه و چشم کرم بر دامنش
یعقوبها بینا شوند از نفخهی پیراهنش
نور الهی در دلش روح محمّد در تنش
قرآن، کتاب منقبت مداح ذات ذوالمنش
شیرین دعای جامعه از منطق شور افکنش
بین زیارات دگر این جامعه گشته عَلَم
باغ بهشت من بُوَد صحن و سرای سامره
مرغ دلم دائم زند پر در هوای سامره
تا چهره بگذارم شبی بـر جایجای سامره
سعی و صفا و مروهام باشد صفای سامره
ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامره
هرچند دائم خویش را بینم کنار آن حرم
ای آفتاب شهر دل روی جهانآرای تو
ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو
روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو
نور خدا میتابد از سرداب سامرای تو
دُر کرامت ریخته از لعل گوهرزای تو
در زیر بارِ منّتت پشت فلک گردیده خم
تو وجـه حی داوری یابنالجواد ابنالرضا
تو احمدی تو حیدری یابنالجواد ابنالرضا
تو جسم ایمان را سری یابنالجواد ابنالرضا
تو روح را بال و پری یابنالجواد ابنالرضا
از هرچه گویم برتری یابنالجواد ابنالرضا
چون مینگارم وصف تو در دست میلرزد قلم
یابنالجواد ابنالرضا.....
نظرات
نظری وجود ندارد !