امشبی را شه دین

(امشبی را شَهِ دین در حَرَمش مهمان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(عصرِ فردا بدنش زیرِ سُمِ اَسبان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(غمش امشب همه از تشنگیِ طِفلان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

غمش امشب همه از تشنگیِ طِفلان است
(مکن ای صبح طلوع)۲

جامه‌ ای صبح مَزَن چاک مَده جولان را

هست مهمان شَهِ دین امشب و یک فردا را
(مکن ای صبح طلوع)۲

(اِمشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(چرخ اِی چرخ مَزَن چرخ دِگر امشب را)۲
تا قیامت تو نِگَه دار همه کوکب را

نه حسین فکرِ عَیال است و نه فکر جان است

(اِمشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(عصرِ فردا بدنش زیرِ سُمِ اَسبان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(همه بینند ز ما ناله و چون شیوَن را)۲

شمر از قتلِ حسین بَهرِ حسین دَربان است
(مکن ای صبح طلوع)۲

(باد، اِی باد پریشان تو نَما عالَم را)۲
تا قیامت تو نِگَه دار همه خاتَم را

(مکن ای صبح طلوع)۳

(اِمشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(سَعد، سردارِ لَعین بَسته صَفِ لشکرِ کین)۲
(بَهرِ قتل شَهِ دین)۲

سَعد، سردارِ لَعین بَسته صَفِ لشکرِ کین
(بَهرِ قتلِ شَهِ دین)۲

(شمر خَنجر به کَفَش، سَعدِ لَعین خندان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(امشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است)۲
(مکن ای صبح طلوع)۲

(آب اِی آب زنی موج دَهی جولانت)۲
نکِشی هیچ خجالت ز رُخَ مهمانت

شبِ قتل است یک امشب ز عَطَش سوزان است
(مکن ای صبح طلوع)۲

(یا محمد تو کجایی که بُدی یارِ غریب)۲

در کجا هست علی، بود پرستارِ غریب
(فاطمه جان تو کجایی که حسین است غریب)۲

(اِمشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است)۲
عصرِ فردا بدنش زیر سُمِ اَسبان است

اِمشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است
عصرِ فردا بدنش زیر سُمِ اَسبان است

https://t.me/omeabiha_com/8091