اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن
4680
62
- ذاکر: سیدمهدی حسینی
- سبک: مناجات
- موضوع: مناجات شعبانیه
- سال: 1400
هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم
من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم
گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است
خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم
عدهای بر سر آنند اسیرت نشوند
من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم
(تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم)2
راستی اینهمه بیمار نباشم چه کنم
یا بن الحسن ...
ابرویت تیغ مصریست که جان میطلبد
به طلبکار، بدهکار نباشم چه کنم
خواستم نام مرا هم بنویسند، همین
سر بازار خریدار نباشم چه کنم
من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا
فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم
من را همیشه خواندی و نشناختم تو را
از غصهها رهاندی و نشناختم تو را
این بندهی اسیر معاصی و نفس را
از درگهت نراندی و نشناختم تو را
بی یاد تو گذشت همه عمر من ولی
با من همیشه ماندی و نشناختم تو را
بر خوان رحمت و کرم و استجابتت
عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را
شبهای جمعه تو نمک اشک و روضه را
بر جان من چشاندی و نشناختم تو را
با رافت و بزرگی و آقاییات مرا
(تا کربلا رساندی و نشناختم تو را)2
من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم
گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است
خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم
عدهای بر سر آنند اسیرت نشوند
من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم
(تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم)2
راستی اینهمه بیمار نباشم چه کنم
یا بن الحسن ...
ابرویت تیغ مصریست که جان میطلبد
به طلبکار، بدهکار نباشم چه کنم
خواستم نام مرا هم بنویسند، همین
سر بازار خریدار نباشم چه کنم
من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا
فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم
من را همیشه خواندی و نشناختم تو را
از غصهها رهاندی و نشناختم تو را
این بندهی اسیر معاصی و نفس را
از درگهت نراندی و نشناختم تو را
بی یاد تو گذشت همه عمر من ولی
با من همیشه ماندی و نشناختم تو را
بر خوان رحمت و کرم و استجابتت
عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را
شبهای جمعه تو نمک اشک و روضه را
بر جان من چشاندی و نشناختم تو را
با رافت و بزرگی و آقاییات مرا
(تا کربلا رساندی و نشناختم تو را)2
نظرات
نظری وجود ندارد !