جواد مقدم

از روضه‌ی بشیر تا باخبر شدم

166
6
از روضه‌ی بشیر تا باخبر شدم
بشکسته بوده و بشکسته‌تر شدم

دنیا به حال من خون گریه می‌کند
هم بی حسین شدم هم بی پسر شدم

جسم عزیزان مرا در خون کشیدند
گلهای یاسم را همه از ساقه چیدند
دست علمدار مرا از تن بُریدند

خیلی حزینم، اُم البنینم (2)

از سر شب تا صبح گریه شده کارم
این غم دل آشوب می‌دهد آزارم

( من اُمِّ بی بنینم، اُمُّ البنینم )

خیلی دلم شکست از دیدن رباب
اشک دو دیده‌اش من را کند عذاب

بغض سکینه را دیدم به چشم خود
می‌سوزم از غم طفلِ نخورده آب

گفتن شرمنده شده ساقیِ طفلان
گفتن مشک آب او شد تیر باران
طفل رباب از تشنگی گردیده بی جان

با غم عجینم، اُم البنینم (2)

دار و ندارم را نذر حسین کردم
روضه گرفتم با این دلِ پُر دردم

( من اُمِّ بی بنینم، اُمُّ البنینم )

باور نمی‌کنم این زینب من است
باور نمی‌کنم پیشانی‌اش شکست

آتش به جان زند قد خمیده‌اش
بند دلم از این درد و بلا گسست

گفتم رفته زینبم راه اسارت
گفتم که داراییِ او رفته غارت
ای وای من، ای وای من از این جسارت

زار و غمینم، اُم البنینم (2)

وَیلِی عَلی شِبلِی، ناله‌ی جانسوزم
گریه به عباسم روضه‌ی هر روزم

( من اُمِّ بی بنینم، اُمُّ البنینم )

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش