در اسلام - منهای عقاید و سلایق سیاسی و خط و ربط و بقیهی امور - این روح وفاداری و حقشناسی و پاسِ زحمات و خدمات افراد را داشتن است که مهم میباشد و در سلامت جامعه بسیار مؤثر است و پیامبر,عملاً روی آن زیاد تکیه میفرمودند. ایشان، صرفاً به زبان اکتفا نمیکردند و مثلاً بفرمایند پاس عهد و پیمان و حقشناسی نسبت به یکدیگر را داشته باشید؛ بلکه در عمل هم این فضا را به وجود میآوردند. در حدیثی دیدم که هیأتی از سوی نجاشی - پادشاه حبشه - نزد رسول اکرم,در مدینه آمدند که لابد پیامی بیاورند؛ همچنان که بین دولتها معمول و متداول است. نجاشی در کشور حبشه پادشاه بود و هم مثل خیلی دیگر از سلاطین و امرایی که در آن روز در اطراف دنیا بودند، مسیحی و غیرمسلمان بود؛ اما وقتی که هیأت حبشی آمدند، دیدند خود پیامبر, از جا بلند شدند و برای این هیأت مشغول پذیرایی شدند.اصحاب گفتند: یا رسولاللَّه! ما که هستیم، اجازه بدهید ما پذیرایی کنیم. فرمود: نه، آن وقتی که مسلمانها به حبشه هجرت کردند، پادشاه اینها نسبت به مسلمانها احترام و تکریم زیادی کرد؛ من میخواهم جبران کنم. این، حقشناسی است؛ لذا شما میبینید که پیامبر اکرم, در زمان حیات خود، هر چند با کفار قریش جنگهای زیادی داشتند و چند جنگ هم علیه امپراتور روم شرقی - که منطقهی شامات و فلسطین در آن دوران متعلق به او بود - به راه انداختند و در جنگهای یرموک و موته و تبوک شرکت کردند و تا آن نقاط مشغول جهاد و فتوحات و کشورگشایی بودند؛ اما هیچ لشکرکشیای به طرف حبشه نکردند و به آن طرف نرفتند. اینطور نبود که هر پادشاهی که ایمان اسلامی را قبول نمیکرد، پیامبر با او جنگ داشته باشد. نه، عهدشناسی و حقشناسی و پاس محبتهای نجاشی، تا دوران حکومت اسلامی و آن وقتی که پیامبر, رئیس نظام اسلامی هم میشود، همچنان باقی است.