خیلی از کارهایی که ما میکنیم و لغزشهایی که از ما سر میزند، بر اثر عدم مراقبت است. خیلی از گناهان را ما با قصد قبلی انجام نمیدهیم؛ از خود غفلت میکنیم، زبان ما به غیبت و تهمت و شایعهپراکنی و دروغ آلوده میشود؛ دست ما و چشم ما هم همینطور. بنابراین غفلت است که ما را در بلا میاندازد. اگر مراقب چشم و زبان و دست و امضاء و قضاوت و نوشتن و حرف زدنمان باشیم، بسیاری از خطاها و گناهان بزرگ و کوچک از ما سر نمیزند. اگر مراقب دلِ خود باشیم، دچار حسد، بدخواهی، بددلی، کینه، بخل، ترسهای بیمورد، طمع به مال و منال دنیا و طمع به ناموس و مال دیگران در دل ما رسوخ نمیکند. این مراقبت در انسان، جادهی نجات است. عاقبت نیک، در سایهی این مراقبت به دست میآید؛ «و العاقبة للمتّقین». اگر این مراقبت در انسانی باشد، امکان گناه از او بسیار کم میشود. عدالت یک انسان هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد؛ استقامت یک انسان و یک ملت هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد؛ حقجویی و حقپویی هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد. این مراقبت و این تقوا مادر همهی نیکیهاست؛ هدایت هم به خاطر این مراقبت ایجاد میشود؛ پیشرفت دنیا و آخرت هم ناشی از همین مراقبت است. وقتی مراقبت کنیم، فکر ما هم بیکار نمیماند؛ دل ما هم به راه کج نمیرود؛ جوارح و اعضای ما هم خطا و لغزش پیدا نمیکند یا کم پیدا میکند. دنیا و آخرت زیر سایهی تقواست.