
وقتی میری با یه کفن با چادرت چیکار کنم مهم ترین رازِ حسن با چادرت چیکار کنم با چادرت چیکار کنم (۲) نمیتونم اصن، در خونمونو باز کنم دسته جمعی زدن، به آخه اعتراض کنم حق بده اگه من، گله از همه حجاز کنم نمیدونم اصن، میتونم خودم رو جم کنم تورو جوری زدن، که باید سرم رو خم کنم حق بده اگه من همه شهر و متهم کنم زهرا زدن زدن زدن تورو کی سرت داد کشید به اون صدا لعنت حسن از خواب پرید به کوچه ها لعنت فضه فریاد کشید به میخ در لعنت به رد چکمهی چهل نفر لعنت زهرای من ای وای من، ای وای من ای وای من ، ای وای من.... قول میدم دیگه تورو، دیوار و در هُل نمیدن این کوچه ها دیگه به تو نازکتر از گُل نمیگن نازکتر از گُل نمیگن، دیوار و در هُل نمیدن نفساتو نگیر، باز به خونمون صفا بده تو طبیب دلی خودتو، خودت شفا بده نرو جون علی، تو به درد من دوا بده میلرزه صدام، دل و از غمت هلاک کنم محسنم رو میخوام، تو حیاط خونه خاک کنم با اشک چشام، خون روی در رو پاک کنم از تو کوچه هیزم هارو جمع میکنم همین الآن میخ در رو خم میکنم تو فقط گریه نکن یه چادر نو امروز واست میخرم تو صورتت سوخته من سوخته جیگرم تو فقط گریه نکن بمون بمون بمون فقط آره پهلوت شکست به اون لگد لعنت دست و بازوت شکست به چشم بو لعنت همه راضی شدن به مردم لعنت تو رو آتیش زدن به هیزم لعنت خورده گره به کار من، میشه دوباره حل کنی بیرون دستت از کفن، بچههاتو بغل کنی بچههاتو بغل کنی(۲) حتی از تو کفن، داری خونه داری میکنی چشماتو نبند، اشک مارو جاری میکنی با حسین و حسن داری بیقراری میکنی گریه هاتو بذار، واسه اون غریب بیکفن که شبیه خودت، اون و دسته جمعی میزنن داره جون میکنه توی قتلگاه حسین من زدن زدن زدن چقد پیر مردا زدن به اون عصا لعنت قبل از عصا زدن به نیزه ها لعنت نیست انگشترش به ساربان لعنت چی آوردن سرش به سنان لعنت صلّ علی مظلوم من آبت ندادن رفتی از حال پیراهنت رو دستمه دستم گرفته بوی گودال شیب گودال و شاه بیردا وا محمّدا وا محمّدا عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمّدا وا محمّدا هر کی هر چی که خواستی گذاشتی ازت ببره حتی ساربونم دست خالی نذاشتی بره ای عقیق خونی، دیگه دست ساربونی ای لباس پاره، صاحبت کفن نداره ای بیکفن حسین... بیپرهن حسین...