منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو قراری نیست بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ضرر کردم درِ این خانه همواره به روی این و آن باز است اگر یک عمر خود را در به در کردم ضرر کردم برایم دشمنی به دشمنانت منفعتها داشت اگر از دوستان تو برحذر کردم ضرر کردم به غیر از خاطرات راهِ تو وِردِ زبانم نیست به غیر از کربلا هر جا سفر کردم ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدن یادم رفت بجز نام تو هر نامی زِ بر کردم ضرر کردم حسین جانم حسین جانم