مثل طفلی که زمین خورده برات گریه میکنم مثل قلبی که شد آزرده برات گریه میکنم خدا اشک چشامو برات زیاد کنه حسین مثل مادرِ جوون مُرده برات گریه میکنم تنها کشتنت لبِ تشنه رو خاکِ داغِ صحرا کشتن عطشان کشتنت خیلی بد شد پیش چشم مادرت عریان کشتنت مجروح کشتنت آبرودارِ جهان شبیه یک مذبوح کشتنت پیرمردای دهات تو رو با عصا زدنت منو میکشه روضهی خاکِ دست و پا زدنت ***** نوبتی برای کشتنت میان هر کدوم یه تیکه سوغاتی از تنت میخوان ولی دست روزگار لبتو کنار گذاشته واسه چوب خیزران به قصد جنگ میزدنت با چوب و سنگ میزدنت به قصد کشت میزدنت حتی با مشت میزدنت حسین واااای...