شد خاموش نور امّیدم خاک ریختم روی خورشیدم جون دادم پای دفن تو کاش خواب بود هرچی که دیدم نم نم اشک ماتم میریزم داغت رو تو خودم میریزم با یاد اون چادر خاکی گر میگیرم بههم میریزم دردمو به کی بگم، که تو جلو چشمم زمین خوردی این غمو به کی بگم، که یک دفعه به روم نیاوردی بند2⃣ ای وای از آخرین دیدار دنیا شد رو سرم آوار از امشب خونمون روضست اشک از من، روضه از دیوار بیتو روزامو غم میگیره شبها بی تو دلم میگیره هر بار چشمم به در میفته قلبم اسمت رو دم میگیره رفتی ای بهار من، زندگی علی شده پاییز رفتی ای قرار من، کاسهی صبر من شده لبریز بند3⃣ با چشمات روبهراه بودم دلخوش به یک نگاه بودم تو تنها یاورم بودی با تو من یک سپاه بودم حالا تنهاتر از همیشه ام از داغ تو آروم نمیشم خیلی زود بود جدایی ما کاشکی بیشتر میموندی پیشم وقت پرکشیدنت، تازه دیدم اوج مصیبت رو با غروب رفتنت، من چشیدم مزهی غربت رو Telegram (https://t.me/tekyenokari) انجمن ادبی تکیه نوکری(مشهدمقدس) کانال انجمن تصنیف سرایان تکیه نوکری