سلطان نه آن است که تاریخ نویسد

سلطان نه آن است، که تاریخ نویسد
سلطان رضا بود، رضا هست رضا خواهد بود

خورشید نه آن است، که از مشرق آید
خورشید سری بود که بر نیزه می‌رفت

نوکر نه آن است که گیرد پشیزی
آن است که دارد امیر عزیزی

مولا نه آن است که حواند عوامش
مولا علی بود به قربان نامش

کهفِ امانم، اباالفضل اباالفضل
صد دفعه جانم اباالفضل اباالفضل

بین همه‌‌ی عشقای دنیا عشق است اباالفضل
پورِ علوی فاتحِ دل‌ها عشق است اباالفضل