سلام آقا

سلام آقا منم اون نوکر بی دست و پای تو
سلیمانی و مثل مور می‌افتم من به پای تو

صدایت می‌زنم جانا جوابم می‌دهی جانم
به قربان تو و آن جانمِ مشکل گشای تو

گره افتاده در کارم فقط آقا تو را دارم
طبیب درد من هستی و من هم مبتلای تو

حسین جانم 6

گنه‌کارم نگاهم کن برایت نوکری کردم
جواز کربلایم مانده و دست عطای تو

زمانی هم که بال پر زدن هایم مهیا شد
کبوتر می‌شوم پر می‌کشم اندر هوای تو

به اذن حضرت شاه نجف مبدا ستون یک
و مقصد هم به اذن مادرت پایین پای تو

اذانم را نجف می‌گویم و با عشق می‌خوانم 
نماز ظهر روز اربعین را کربلای تو

حسین جانم 6