زخمیه تنت

(زخمیه تنت 
میون اعداء)2
مونده بدنت
زیر دست و پاها 

دست و پا 
می‌زدی میون گودال 
سر تن تو شد جنجال 
حسین من
 دست و پا
می‌زدی میون گودال
سر تن تو شد جنجال
حسین من 
یه لشگری هجوم آوردن به روی سرت 
داره میاد تو قتلگاه صدای مادرت 
یه کاری کردن که بهم ریخته تنت حسین
جدا جدا شده حسین تموم پیکرت 

(نفس نفس زدی 
ولی حیا نکرد)2
خنجر کهنشو 
از تو جدا نکرد 
(غریب مادرم)14

(ای بی‌کفنم 
نور عین من)2
پاچیده تنت
( ای حسین من

 مظلومم 
چی به سر تو آوردن 
تن تو به غارت بردن)2 

حسین من 
دوازده ضربه زد
 نفس‌هامو به لب رسوند
پیکر بی‌سرت رو دنبال خودش کشوند 
به سمت قتلگاه دویدمو بریدمو 
دیدم یه جای سالمم رو پیکرت نموند 

نشناختمت حسین 
میون قتلگاه 
شهید بی‌سرم 
افتادی بی‌پناه
(غریب مادرم)8

ای تشنه لبم 
چی سرت اومد 
دیدم ز قفا 
تو رو (بد می‌زد)2 
تن تو رو لگد می‌زد 
چِقده نابلد می‌زد 
حسین من 
(غریب مادرم)16