ریّان ابن شبیب! جدّمونو غریب گیر آوردن

ریّان ابن شبیب! جدّمونو غریب گیر آوردن

[ کربلایی نریمان پناهی ]
ریّان ابن شبیب! 
جدّمونو غریب گیر آوردن
ریّان ابن شبیب! 
آبو واسه حبیب دیر آوردن

تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد
آخ تَه گودال زمین‌گیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد

ریّان ابن شبیب! 
ذکر اَمّن یجیب، می‌گفت زینب
ریّان ابن شبیب! 
رفتش شیبُ الخضیب، زیر مَرکب

چیا سر زینب آوردن
سَرو بردن، سَرو بردن
بچه یتیما کتک خوردن 
سَرو بردن، سَرو بردن 
زَنا توی بی‌کسی مُردن

ریّان ابن شبیب!
می‌اومد بوی سیب، از تو صحرا
ریّان ابن شبیب!
یک عدّه نانجیب، کردن غوغا

به عمّه زینب جسارت‌ شد 
جنایت‌ شد، جنایت شد
چادرا وقتی که غارت شد 
جنایت شد، جنایت شد
قسمت زن‌ها اسارت شد

ریّان ابن شبیب! 
جسم خدُّ التریب رو زمینه
ریّان ابن شبیب!
با چکمه نانجیب رفت رو سینه

تشنه سرش رو جدا کردن 
چه‌ ها کردن، چه‌ ها کردن
دَه تا سوارو صدا کردن 
چه ها کردن، چه‌ ها کردن
پیکرو بی‌سر رها کردن 

ریّان ابن شبیب!
سقّا شد غم نصیب، تو علقمه
ریّان ابن شبیب!
می‌گفت عباس عجیب یا فاطمه

ولوله توی حرم افتاد 
عَلم افتاد، عَلم افتاد
رو خاکا دست قلم افتاد 
عَلم افتاد، عَلم افتاد 
مسیر دنیا به غم افتاد 
عَلم افتاد، عَلم افتاد

وای حسین، وای حسین...

نظرات