دنیا تو رو از بال و پر انداخته زهرا

دنیا تو رو از بال و پر انداخته زهرا 
این در منو به دردسر انداخته زهرا 

آخر تو رو فکر سفر انداخته زهرا 
از تو چشام ببین غروب آسمونو 

بهت نشون میده یه مرد نیمه جونو 
نگاه چطور زمین زدن یه پهلوونو 

 کارای دنیا رو می بینی 
کاره علی نیست خونه نشینی 

حالم بده حال تو بدتر 
نگو که فردا بدتر از اینی

(بخاطر علی بمون، خسته شدی ولی بمون)۳

دست رو دلم نذار که خیلی غصه خوردم 
اینقد نگو دارم میمیرم کم آوردم 

شاید یه وقت من از تو زودتر جون سپردم 
اگه می‌خوای بری برو تسلیمِ حیدر 

فقط بیا به مجلس ترحیمِ حیدر 
می‌بینی که حالش چقدر وَخیمهِ حیدر 

بازم سرت به گریه بند شد 
صدای کی بود سرت بلند شد 

امروز تو کوچه گریه کردم 
دیدم به دورم بگو بخند شد 

(بخاطر علی بمون، خسته شدی ولی بمون)۳

باشه قبول جواب قلب من رو دادی 
دیشب به زینب بُقچه ی کفن رو دادی 

امروز خودت صبحونه ی حسن رو دادی 
حسینمو دیدم که شستی سر و روشو 

با دستای شکسته شونه زدی موشو 
چی شده بود خیلی می‌بوسیدی گلوشو 

موهاشو میکردی مرتب 
اینا رو یادش میمونه زینب 

گفتی حسین زود تشنه میشه 
بالاسرش آب بذارید هرشب 

بخاطر حسین بمون 
پناه زینبین بمون 

(بخاطر علی بمون، خسته شدی ولی بمون)۳