دلم این شبا تو روضه می‌شینه

دلم این شبا تو روضه می‌شینه
سر سفره‌ای که بی‌بی می‌چینه

شبای هیئت چاییِ روضه
از دستای بی‌بی اُمُّ البنینه

شبا که روضه می‌شینم
خواب حرم رو می‌بینم
می‌گیره دلم از غم

می‌چکه چشم پُر آبم
تو بیداری همش خوابم
ذکرم حسینه هر دَم

من عاشق کرب و بلام... 

امیری و همه دنیا به پاته
مرکز آسمون تو کربلاته

هر کی سینه‌زنه تو هیئتاتون
دلش عاشق و گیر یه براته

دلی که با شما باشه
می‌خواد که کربلا باشه
دیدنت آرزوشه

پای روضه می‌شه سیراب
تو گریه‌هاش می‌شه بیتاب
گریونه یه گوشه

من عاشق کرب و بلام... 

نوکریتون می‌ارزه به دو دنیا
نداره دومی ضریحت آقا

حالا که ما شدیم وارد صحنت
بخرمون ماهارو یابن الزهرا

خمار پرچم سبزم
با رقصش می‌تپه نبضم
دیدنی شده حالم

از چشام می‌چکه بارون
یاد صحن و حرم ایوون
دائماً تو خیالم

من عاشق کرب و بلام...