دوای دردم رقیه کاش بیام سوریه و دورت بگردم رقیه به غیر اسم تو خانم واسه دخترم به هیچی فکر نکردم رقیه دختر ارباب و گلِ گلهایی تو واقعا عین خودِ زهرایی خونهی امنت، آغوش عباسه داره میخونه برا تو لالایی دین و دنیامه و رقیه رویامه نور چشمامه، نوای لبهامه اسمش رو قلبم شده حک تا زندهم میدونم که بعد مُردنم بازم باهامه بهت اسیرم رقیه تو فقط اراده کن، برات بمیرم رقیه روزیِ سالمو از نگات میگیرم رقیه اسم رقیه، افضل الأذکاره حتی اباالفضل بهش گرفتاری راه میره وقتی مقابل بابا میگه چقد ارث از فاطمه داره غمخوارِ زینب، علمدارِ زینب تو شام و کوفه، شده یارِ زینب مثل عباسه، بهپا کرد حماسه هیبت و وقارشه مثل وقار زینب