حسین نحرت کردن

حسین نحرت کردن

[ محمد ابراهیمی اصل ]
حسین، نَحرِت کردن
سرِ پیری یه سفر اومدی، زهرت کردن
با سرِ نیزه‌نشین واردِ شَهرت کردن  

گوداله سنان
همه گریه می‌کنن، خوشحاله سنان
تنِ شاهِ حرم پامالِ سنان  

بلند شو، غِیرَت‌ُالله 
صدایِ نامحرما روم بلنده 
بلند شو، غِیرَت‌ُالله
شمر داره دستِ منو می‌بنده

نظرات