جنون عاشقا از این به بعد خیلی زیاده دل رضا چه شاده
بالاخره خدا حاجت یک عمرشو داده ولادت جواده
امشب آقا خندونه هر کی بره این خونه
دست خالی نمی‌مونه آخه شب مراده
الهی کور شه اون که به آقا مون می‌گه اَبتَر
که توی نسل پیغمبر رسیده باز یه کوثر
دوباره زنده شد یه خاطره تو قوم حیدر
میون خونه‌ی دلبر اوند علی اکبر
رفته غصه از دل‌ها
امشب اومده دنیا جواد آل زهرا
جنون عاشقا از این به بعد خیلی زیاده دل رضا چه شاده
بالاخره خدا حاجت یک عمرشو داده ولادت جواده
امشب آقا خندونه هر کی بره این خونه
دست خالی نمی‌مونه آخه شب مراده
آقازاده‌ای که برکت آورده توی خونه
مثل باباش می‌مونه
بابا کنار گهواره‌ی این یکی یه‌دونه
شبا بیدار می‌مونه
دلداده‌ی فرزنده وقتی داره می‌خنده
حِرزشو که می‌بنده و اِن یَکاد می‌خونه
جنون عاشقا از این به بعد خیلی زیاده دل رضا چه شاده
بالاخره خدا حاجت یک عمرشو داده ولادت جواده
امشب آقا خندونه هر کی بره این خونه
دست خالی نمی‌مونه آخه شب مراده
اگه می‌خوای دلِ شاه طوسو به دست بیاری
باید دلت رو برداری پای جواد بذاری
اگه حس می‌کنی عشقی به اِبنُ الرضا داری
با همه‌ی گرفتاری دیگه غصه نداری
غرق شور و امیدم کاظمینشو دیدم
به آرزوم رسیدم
جنون عاشقا از این به بعد خیلی زیاده دل رضا چه شاده
بالاخره خدا حاجت یک عمرشو داده ولادت جواده
امشب آقا خندونه هر کی بره این خونه
دست خالی نمی‌مونه آخه شب مراده
اونی که تو نسیم نفساش بوی حسینه
آرزوی حسینه
صورتش انگاری آینه‌ی رویِ حسینه
رو به روی حسینه
اسپند میاره زینب، عمه می‌گه زیرِ لب
این‌که اومده امشب کوچولوی حسینه
روی دست سکینه سینی عطر و گلابه
دل رقیه بی‌تابِ پسرک ربابه
مثل ماهِ عَشیره توی گهواره می‌تابه
با لالایی اربابه که می‌گیره می‌خوابه
پیش چشمای مادر می‌زنه صداش اکبر
داداشی علی‌اصغر
جنون عاشقا از این به بعد خیلی زیاده دل رضا چه شاده
بالاخره خدا حاجت یک عمرشو داده ولادت جواده
امشب آقا خندونه هر کی بره این خونه
دست خالی نمی‌مونه آخه شب مراده
یا جوادُ الائمه...
الهی برات کربلا و یه برات کاظمین بگیرم
برا جوون امام رضا و شیش‌ماهه‌ی حسین بمیرم
یکیشون مثل فاطمه‌ست
یکیشون مثل حیدره پره اشکه چشام
ازآقامون امام رضا از آقامون امام حسین
حالا عیدی می‌خوام
یه دل دارم فدای دلبر
فدای پسرای حیدر
ارباب مانوکرا حسینه وارثِ به حق ذوالفقاره
همه پسراشو گفته تنها اسمشونو علی می‌ذاره
می‌گه زینب مبارکه که داداشِ رقیه و علی اکبر اومد
می‌بینه باخنده رباب بازم عباس عمو شده علی اصغر
اومد
خداوکیلی کرده مَحشر
کوچیکترین نَوه‌ی حیدر
الهی برات کربلا و یه برات کاظمین بگیرم
برا جوون امام رضا و شیش‌ماهه‌ی حسین بمیرم
حسین حسین...
علی علی علی...
علی مولا مولا...
ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بِنِگر چه بارگاهی دارد
