جسم امام پنجمین در کوچه بیجان است صدآه وافغان است پنجم امام شیعیان در آه و افغان است صدآه وافغان است زهرجفای زین اسب، چشمان او بسته باقرشده خسته قاتل میان خانهاش،مسرور و خندان است صدآه وافغان است با قرمیان هجره ای ،داردبه لب غوغا جان میدهد تنها از کینه و ظلم عدو،اوسینه سوزان است صدآه وافغان است زهرجفابرپای او،ازکینه ی قاتل آتش گرفته دل کوچه برایَش گوشه ی تاریک زندان است صدآه وافغان است دارد دودیده اوبه در ،تاصادقش آید اشک ازررخش ساید چون وعده آخر نصیبش دردِ هجران است صدآه وافغان است لب تشنه میگوید: چرا! ، -در حجرهای بیکس- صادق به دادم رس یاد حسین وکربلا با کام عطشان است صدآه وافغان است دیدم تنش را میبرند تاسوی قبرستان -ای وای از آن مهمان درکربلاجسم حسین برسمِّ اسبان است؟ صدآه وافغان است منبع:کانال نوحه روضه مجمع الذاکرین