جان سادات باب حاجات

جان سادات باب حاجات، اصغر است
نذر مردم خیر اموات، اصغر است

بر غریبیه حسین ابن علی
تیر آخر حکم اثبات، اصغر است

(داغ تو عالمو، زد به هم علی جانم
اربعین می‌بریم تا حرم، علی جانم)۲

غنچه‌ی ناز، تو کرمِ دست تو باز
ما رو زیارت بطلب، شاه پسرِ بنده نواز

علی جان ماشاالله، علی جان تبارک الله...

کودک اما، کار مردان کرده‌ای
تو دفاع از، دین و قرآن کرده‌ای

آبروی دشمنان را، برده‌ای
عالمی را با تو حیران، کرده‌ای

جلوه‌ات از پسِ، پرده‌ها علی جانم
می‌شود روز حشر، برمَلا علی جانم

(اوج غمی 
کوچیک ولی محترمی
رو سینه‌ی شاه خوابیدی
یعنی تو صدر اعظمی)۲