
توانِ واژه کجا و مدیح گفتن او قلم قناری گنگیست در سرودن او چه دختری که پدر پشتِ بوسهها میدید کلید گلشنِ فردوس را به گردن او چه همسری که برای علی به حظّ حضور طلوع روشن معراج بود دیدن او چه مادری، که به تفسیرِ درسِ عاشورا محیط مدرسهی کربلاست دامن او بر مشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا