این‌جا نشسته‌ایم کنار پیمبران

این‌جا نشسته‌ایم کنار پیمبران

[ حاج جواد حیدری ]
این‌جا نشسته‌ایم کنار پیمبران
بر دختر پیمبرمان گریه می‌کنیم

با این دو زمزمی که خداوند داده است
بر آیه‌های کوثرمان گریه می‌کنیم

وقتِ حساب، روز قیامت که می‌رسد
اوّل برای مادرمان گریه می‌کنیم

دیر آمدیم و حادثه او را ز ما گرفت
حالا کنار باورمان گریه می‌کنیم 

*****
تو که می‌سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت
از این غم هیچ‌کس مثل رباب آتش نمی‌گیرد
...
به یاد تو به زیر آفتابم
اسیر ناله‌های آب آبم
اگرچه صورتم شد چون کنیزان
ربابم من، ربابم من، ربابم

اگرچه کشته‌ی قحطی آبی
اگرچه سوخته در آفتابی
اگرچه کاکل تو گشته خونی
هنوزم کودک ناز ربابی
...
ره دشت و ره صحرا بگیریم
تقاص سیلی زهرا بگیریم

نظرات