ای ساقه‌ی شکسته؛ نیلوفر تکیده

ای ساقه‌ی شکسته؛ نیلوفر تکیده

[ حاج محمود کریمی ]
ای ساقه‌ی شکسته؛ نیلوفر تکیده
مجروح تیغ طوفان؛ ای سرو سرخمیده
 
تا باز با صدایت، این خانه جان بگیرد
حرفی بزن؛ اگرچه پیوسته یا بریده
 
پیداست در نگاهت، از تو کبوتر شرق
شوق ادامه‌دادن تا ناکجا پریده
 
این رنج و این تحمّل؛ این وتر بی‌تعادل
ای با تو باغی از گل، در بستر آرمیده
 
از چشم نیمه‌بازت، از شیوه‌ی نمازت
پی برده‌ام به رازت، غم تا کجا رسیده
 
آن بار شیشه‌ات کو؟! شوق همیشه‌ات کو؟!
آن باغ ریشه‌ات کو؟! طوفان مگر وزیده؟!
 
گلگون صورتت کو؟! کو آن طراوتت کو؟!
رنگت پریده آن‌قدر، خون از رگت دویده
 
ای سنگ‌خورده از سنگ! سنگ تو را به سینه
می‌کوفت سنگ و می‌گفت: داغ، این‌چنین که دیده؟!
 
ای بی‌نشان مزارت؛ ای کاش در کنارت
قبری برای من بود، مظلومه‌ی شهیده

نظرات