ای زائر قبر امام باقر

[ علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ]
ای زائر قبر امام باقر
قبری که ندارد جز تو یک زائر
حائر ندارد
ذاکر ندارد

یا صاحب الزّمان آجرک الله....

قبر نورالهدی، بی سایبان است
در روز شهادت،بی روضه خوان است
چه سوت و کور است
پر از مأمور است

یا صاحب الزّمان آجرک الله....

راوی کربلا از غم رها شد
مرهم بر درد او، زهر جفا شد
محنت کشیده
قدّش خمیده

یا صاحب الزّمان آجرک الله....

گرچه در ذی الحجّه راحت شد از غم
در اصل، شد شهید از داغ محرّم
کشته شد گویا
ظهر عاشورا

یا صاحب الزّمان آجرک الله...

او هم نالیده از وداع آخر
دیده عمّه زده بوسه بر حنجر
دیده در صحرا
شاه تنها را

یا صاحب الزّمان آجرک الله...

او جدّش را دیده در خون تپیده
دشمن سرش را از قفا بریده
رفته از جفا
زیر دست پا

یا صاحب الزّمان آجرک الله...

دیده وقتی سر جدّش جدا شد
بر سر عمّامه ی او دعوا شد
شد ارباً اربا
زیر مرکبها

یا صاحب الزّمان آجرک الله.....
او هم عطشان بوده بین دو دریا
دویده روی خار ،در بین صحرا
گردیده مضطر
بین یک لشکر

یا صاحب الزّمان آجرک الله...

او هم رفته تا شام با قلب پردرد
خورده تازیانه از خصم نامرد
با اشک بسیار
رفته به بازار

یا صاحب الزّمان آجرک الله...

او طعنه شنیده از مردم شام
او سنگباران شده از بالای بام
با دست بسته
سرش شکسته

یا صاحب الزّمان آجرک الله...

دیده ناموسش را در بزم دشمن
شد نقش لب او ،دعای مردن
از لب قاری
گشته خون جاری

سنتی
منبع:کانال نوحه روضه مجمع الذاکرین

نظرات