امشب به دل غوغای محشره خواهر بیا ساعات آخره وقت وصیت برادره خواهر بیا که از - فردا بگم برات از هق هق غم و - از غصه و عزات میخوام بگم برات - از روضهی عطش فردای تو دیگه - دل کندنه همش میره سر نی // سر یه لشگر خواهر میمونی از غروب بی سایه ی سر از من نگیر امشب نگاهتو فرداس دیگه شروع راهِ تو شیون میگیره جای آهتو له میشه قاسم و - جون میده اکبرم می ریزه هر طرف - سقای لشگرم اون که توو چنگ ظلم - تنها میشه منم توو گودی بلا - غارت میشه تنم وای از خیام و // آتیش و غارت وای از هجوم درد و از داغ اسارت منبع:موسسه ادبیات آیینی بیپلاک