السّلام ای حضرت والامقام
ذوالفقار مرتضی در شهر شام
اُسکُتوا گفتی طوری که تا ابد
خوابو به چشم عَدو کرده حرام
واللهِ مَرده، مردِ نَبَرده
حتی یه لحظه سر خم نکرده
با استقامت، صبر و شهامت
کوفه و شامو بی‌چاره کرده
مثل حیدر رجز خونده
رو انگشتش کوفه رو چرخونده
از این شوکت، از این هیبت
دهانِ ابنِ مرجانه باز مونده
یا زینب، یا زینب...
ای به اسرار خدایی عالِمه
زینب ای دُخت علی و فاطمه
بس که اوصافت شبیه مرتضی‌ست
هر چی از مدحت بگیم بازم کمه
بِنتُ الجلاله، اُختُ الوقاره
معنای حیدر در کارزاره
تیغ قیامش، لحن کلامش
خیلی شبیه به ذوالفقاره
تجّلیِِ خداونده
توان داره تا رقیه می‌خنده
باباش حیدر توی خیبر
یا زینب گفته خیبرو کَنده
